نیاز به امام
با وجود قرآن و سنت چه نیازی به امام داریم؟ به بیان دیگر، ضرورت وجود امام بعد از پیامبر(ص) چیست؟
ـ حجت الاسلام محمدی: از دو منظرِ عقل و نقل به این مسئله می توان پاسخ داد. از منظر عقل همه برهان هایی که بر ضرورت و لزوم بعثت دلالت دارند عینا درباره امام نیز اقامه می شوند. اگر برهان حکمت را بگوییم حکمت خدا منحصر به زمان حضور پیامبر(ص) نیست. اگر برهان لطف را مطرح کنیم لطف خدا منحصر به زمان وجود پیامبر(ص) نیست بعد از پیامبر(ص) هم وجود دارد. برهان رحمت و تمام برهان هایی که بر ضرورت وجود بعثت و نبوت عقلا مطرح است بدون کم و کاست عینا بر ضرورت وجود امام نیز مطرح است.
از نظر عقلی نظام هستی، نظام اسباب و مسببات است. امام واسطه فیض خداست. فرض کنید؛ پشت سد دریاچه ای از آب وجود دارد آیا می شود انسان دهانش را به دریچه سد بگذارد و آب را باز کند؟ آب او را پرت می کند. باید واسطه هایی آب دریاچه را تعدیل کند تا فشار را بگیرد. در این وقت انسان می تواند آب بخورد. آب حیات بنوشد تا از بین نرود. امام به منزله واسطه آن فیضی است که از دریای بی کران خدا می گیرد و به بندگان منتقل می کند و اگر نباشد نظام هستی از بین می رود. «لولا الحجة لساخت الارض باهلها» یا «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء» در واقع امام واسطه دریافت روزی از خدا و انتقال به خلق است. و زمین و آسمان به وساطت فیض او برپاست. پس ما اول گفتیم که تمام برهان هایی که بر ضررت وجود نبی دلالت کند عقلا بر ضرورت امام هم دلالت می کند. دوم؛ از لحاظ هستی شناسانه باید واسطه فیضی باشد تا فیض به بندگان برسد.
از منظر سوم که می شود از دیدگاه عقل به مسأله نگاه کرد این است که آیا نیاز به یک فرد معصوم که بندگان خدا را معصومانه هدایت کند به طوری که راه تضمین شده ای برای رسیدن انسان ها به مقصد وجود داشته باشد بعد از پیامبر(ص) وجود دارد؟ بعد از رحلت پیامبر(ص) مردم چه کنند؟ جز وجود امام راه تضمین شده ای وجود نخواهد داشت.
نکته دیگر این است که مردم در فهم قرآن یا فهم سنت نبوی اختلاف کردند. این بدیهی است. اگر کسی بگوید اختلاف وجود نداشت انکار آفتاب در روز است. در مورد قرآن که قرآن چه می گوید؟ بین مردم اختلاف افتاد. مردم در مورد سنت نبوی به چه کسی باید رجوع بکنند تا رفع اختلاف شود؟ ما می گوییم امام رافع اختلاف بین مردم است.
مطلب بعدی اینکه آیا همه حقایقی که بشر نیاز دارد به تفصیل در قرآن آمده است؟ قطعا نیامده است. در قرآن درباره کامیپوتر حکم پیدا می کنید؟ اصل آن حلال است یا حرام؟ در سنت نبوی هم همین طور. در مدت 23 سال که دوران بعثت پیامبر(ص) بود بیش از 84 جنگ تحمیل شد. ایشان فرصت نکردند خیلی از مسائل را به مردم بگویند. آنچه را هم که گفتند به عده معدودی گفتند. سنت پیامبر(ص) به خیلی ها نرسید و آنها نمی دانند که سنت پیامبر(ص) چیست؟ الان ما سنت واقعی پیامبر(ص) را از که بگیریم؟ سنت پیامبر(ص) الان در دنیا اجرا می شود یا نه؟ مگر نه اینکه فریقین می گفتند: «انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى اهل بيتى»، خب؛ بعد از پیامبر(ص) شما می بینید که عده ای می گفتند «حسبنا کتاب الله». آیا این سنت نبوی است که ما عترت را کنار بگذاریم و بگوییم «حسبنا کتاب الله»؟ حتی اگر حدیث ثقلین را «کتاب الله و سنتی» بخوانیم، کسی که می گوید «حسبنا کتاب الله» یعنی باید سنت پیامبر(ص) را کنار گذشته و اسم خودمان را سنی بگذاریم؟ به این سنی می شود گفت که سنت پیامبر(ص) را کنار گذاشته است؟ پیامبر(ص) عملا فرصت پیدا نکرد همه مطالب را بگوید و آنچه گفت به همه نرسید. ما الان سنت پیامبر(ص) را می خواهیم. سراغ چه کسی برویم که سنت پیامبر(ص) را بداند و به آن عمل کنیم؟ در قرآن آمده است: «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم» قرآن را چه کسی تبیین بکند تا ما یقین کنیم که این همان چیزی است که خدا خواسته است؟ جز امام راهی وجود ندارد. امامی که شیعه می گوید این است که مُبیّن و مُفسّر قرآن باشد. امامی که با عصمت ادامه دهنده، شارح، مُفسّر و بیان کننده سنت پیامبر(ص) باشد. جز امامی که شیعه می گوید راه دیگری نداریم.
زمانی که سراغ نقل می رویم آیات و روایات نبوی آنقدر زیاد است که نمی شود انکار کنیم. و اگر انکار کنیم این، انکار بدیهیات است. شما آیه امامت 124 بقره را نگاه کنید در این آیه می بینیم که؛ اولا جامعه نیاز به امام دارد و اگر نیاز نداشت خدا این کار را نمی کرد «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً». جامعه نیاز به امام دارد و این امام باید معصوم باشد و «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين». امامت انتخابی نیست. «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ» خدا می فرماید: من هستم که امامت را جعل کردم و مردم دخالتی ندارند. از این آیه می فهمیم که اگر غیر از امام شیعه اعتقاد دیگر داشته باشیم این آیه قابل اجرا نیست. آیه دیگر آیه اولی الامر است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم». از این آیه بر می آید که در هر زمانی باید اولی الامری باشد و اولی الامر باید معصوم باشد. چون اگر معصوم نباشد بین اطاعت از خدا و اطاعت از اولی الامر تعارض و تناقض به وجود می آید. از این آیه بر می آید که اطاعت از اولی الامر در حد اطاعت از پیامبر(ص) است؛ چون با یک «اطیعوا» آمده است. از این آیه بر می آید که اختلافاتی وجود خواهد داشت و باید در این اختلافات به اولی الامر مراجعه کرد. می رویم سراغ آیه صادقین «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين». ای کسانی که ایمان آورده اید تقوا داشته باشید و با صادقین باشید. من می خواهم با صادقین باشم. با چه کسی باشم؟ آیا صادقین وجود دارد یا نه؟ آیا می شود صادقین معصوم نباشند و خدا امر کرده با انسان های منحرف و گنه کار باشیم؟ نه؛ باید صادقین معصوم باشند. اینکه صادقین باید معصوم باشند حرف ما نیست “فخررازی” هم این مطلب را فهمیده است. فخررازی می گوید: «این صادقین باید معصوم باشند.» خب؛ این معصوم چه کسانی هستند و باید سراغ چه کسی برویم؟ فخررازی می گوید: «صادقین امت هستند.» یعنی با امت باشید. خب؛ معیت و همراهی باید دو سر داشته باشد من باید با شما باشم، نمی شود که من با خودم باشم این معنی ندارد. ضمن اینکه فخررازی این امت را از کجا آورده است؟ آحاد امت معصوم نیستند امت جمع که می شوند عصمت را از کجا آورده اند؟ یک صفر، صفر است دو صفر، صفر است همه صفرها، صفر هستند. ولی وقتی همه صفرها جمع می شوند عدد می شوند؟ امت را از کجا آورده اید؟
نمی خواهم تمام آیات را بررسی کنم. روایات نبوی هم زیاد است و اهل سنت هم نقل کرده اند. پس وقتی ما سراغ نقل می رویم باز می بینیم که امام باید باشد و باید معصوم باشد.
برگرفته از خبرگذاری اهل بیت /ابنا